جدول جو
جدول جو

معنی حرف لین - جستجوی لغت در جدول جو

حرف لین
(حَ فِ)
حرف عله در حالتی که ساکن باشد. حرف مصوت. رجوع به حرف عله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حروف چین
تصویر حروف چین
کارگر چاپخانه که مطالب کتاب، روزنامه و سایر مطالب نوشتنی را با حروف سربی می چیند و برای چاپ کردن آماده می سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژرف بین
تصویر ژرف بین
کسی که در امری غوررسی کرده و پایان آن را در نظر می گیرد، تیزبین، باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرف گیر
تصویر حرف گیر
خرده گیر، نکته گیر، عیب گیر، عیب جو، برای مثال چو حرفم برآمد درست از قلم / مرا از همه حرف گیرآنچه غم (سعدی۱ - ۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
سخن گفتن، گفتگو کردن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
حروفچین چاپخانه. مرتّب. رجوع به حروف چین شود، حرف گیر. (مجموعۀ مترادفات ص 253). سخن چین
لغت نامه دهخدا
(حُ فِ لَیْ یِ نَ / نِ)
حروف عله اگر ساکن باشد. رجوع به حرف عله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
گفتن دوییدن سخن گفتن تکلم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرف بین
تصویر ژرف بین
آنکه در امور تعمق کند عمیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرف گیر
تصویر حرف گیر
نکته گیر، عیب جو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
((~. زَ دَ))
سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژرف بین
تصویر ژرف بین
آن که به مسایل به دقت می نگرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
سخن گفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
يتحدّث
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
Word
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
parler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
mówić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
לדבר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
говорить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
بات کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
কথা বলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
kusema
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
konuşmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
말하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
話す
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
बात करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
говорити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
berbicara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
พูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
spreken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
sprechen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
hablar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
parlare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
falar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حرف زدن
تصویر حرف زدن
دیکشنری فارسی به چینی